
در روزهای اخیر، اظهارات فردی به نام اردستانی درباره شخصیت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، بار دیگر یک مسئله بنیادین در حوزه ارتباطات، رسانه و گفتمان عمومی را پیش روی جامعه قرار داد: مرز میان «نقد علمی» و «تخریب اعتقادی» کجاست و رسانهها تا چه حد مجازند به نام تحلیل، هویتهای تمدنی یک جامعه را هدف قرار دهند؟
از منظر ارتباطات و رسانه، آنچه در این قبیل اظهارات مشاهده میشود، نه تولید معنا بر پایه دادههای معتبر، بلکه «بازنمایی مخدوش» از یک نماد هویتی است. حضرت زهرا سلاماللهعلیها در فرهنگ اسلامی صرفاً یک شخصیت تاریخی یا خانوادگی نیست، بلکه یک «نماد تمدنی» است؛ نمادی که حذف یا تقلیل آن، مستقیماً بر نظام معنایی جامعه اثر میگذارد. هرگونه روایت رسانهای که این جایگاه را نادیده بگیرد، عملاً در حال بازتعریف ناقص و جهتدار حافظه جمعی است.
مسئله اصلی، فقدان نگاه تمدنی در این نوع تحلیلهاست. وقتی حضرت زهرا (س) به شخصیتی حاشیهای یا فاقد نقش اجتماعی تقلیل داده میشود، ما با یک خطای ساده مواجه نیستیم، بلکه با یک «فریمسازی نادرست» روبهرو هستیم؛ فریمی که عامدانه یا ناآگاهانه، نقش سیاسی، اجتماعی و تربیتی ایشان را حذف میکند. این در حالی است که خطبه فدکیه، دفاع صریح از ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام و تربیت نسل امامان و رهبران نهضتها، همگی مؤلفههای روشن کنشگری اجتماعی و تمدنساز حضرت زهرا (س) هستند.
در ادبیات رسانهای، نقد زمانی معتبر است که مبتنی بر منبع، روش و انصاف باشد. نمیتوان با چشمپوشی از اجماع روایی و تاریخی شیعه و نادیده گرفتن دادههای مستند، روایتی ناقص و تقلیلگرایانه ارائه داد و آن را «بازخوانی عقلانی» نامید. این شیوه، بیش از آنکه نقد باشد، نوعی «دستکاری معنایی» است که نتیجه آن، تضعیف سرمایه نمادین جامعه خواهد بود.
از منظر ارتباطات اجتماعی، حمله به شخصیت حضرت زهرا سلاماللهعلیها پیامدی فراتر از یک بحث نظری دارد. تضعیف الگوی فاطمی، به معنای تضعیف مفاهیمی چون ولایتمداری، عدالتخواهی، ایثار و مسئولیت اجتماعی است. رسانهای که چنین مسیری را انتخاب میکند، آگاهانه یا ناآگاهانه در حال بازتولید گفتمانی است که پیوند نسل امروز را با ریشههای هویتی و اعتقادی خود سست میکند.
پوشاندن این رویکرد با عنوان عقلانیت یا روشنفکری، مسئله را حل نمیکند. عقلانیت رسانهای یعنی وفاداری به حقیقت، نه بازی با نمادها. نمیتوان شخصیتی را که در کلام امامان معصوم علیهمالسلام «حجت خدا» معرفی شده است، نادیده گرفت و در عین حال، مدعی تحلیل بیطرفانه شد.
حضرت زهرا سلاماللهعلیها همچنان یک مسئله زنده در گفتمان دینی و اجتماعی ماست؛ الگویی که در بزنگاههای تاریخی، الهامبخش ایستادگی، دفاع از حق و تربیت انسانهای مسئول بوده است. هر تلاشی برای تخریب یا تحقیر این الگو، بیش از آنکه به باورهای دینی مردم آسیب بزند، ضعف نظری و ناتوانی در فهم عمیق نقش نمادها در شکلدهی به افکار عمومی را آشکار میکند.
در نهایت، از منظر ارتباطات و رسانه باید گفت: نقد اگر به انکار حقیقت و تخریب نمادهای هویتی یک جامعه برسد، دیگر نقد نیست؛ بلکه تقابل با حافظه جمعی و بنیانهای تمدنی آن است. دفاع از حضرت زهرا سلاماللهعلیها، دفاع احساسی نیست؛ دفاعی عقلانی، رسانهای و مسئولانه از حقیقت، هویت و سرمایه نمادین جامعه اسلامی است.
انتهای خبر/وحید رستمی
دیدگاه شما