به گزارش کورنگ به نقل از ایرنا، او یکی از صدها نمونه شهید تروری است که بدست منافقان به درجه شهادت نائل آمده است.
همسر شهید مرتضی اورک سوسن خاطرات این شهید را چنین روایت می کند: آن روز (22 خرداد) مرتضی عجله داشت؛ با اصرار صبحانه را باهم خوردیم و لباس های اتو کشیده اش را پوشید. مثل تازه دامادها شده بود. به او گفتم: «چقدر خوش تیپ شده ای!» و او با خنده رفت. رفت و دیگر برنگشت.
نزدیک ظهر همان روز، خبر بمب گذاری اهواز از تلویزیون اعلام شد و من مات و مبهوت چندین بار با تلفن همسرم تماس گرفتم اما پاسخ نمی داد.
بعد ازچندین بار تماس پی درپی بالاخره فردی گوشی را جواب داد با وجود آنکه از پاسخ دادن امتناع می ورزید، گفت که اینجا دفتر برنامه ریزی است و همسر شما در انفجار بمب سازمان برنامه مجروح شده است.
خودم را با عجله به بیمارستان رساندم. مرتضی به شهادت رسیده بود.
همسر شهید مرتضی سوسن در ادامه می گوید:
مرتضی در مردادماه سال 47 در استان اهواز در خانواده مذهبی متولد شد و پس از گذران دوران نوجوانی وتحصیل در مدرسه و خدمت مقدس سربازی در بخش مدیریت درمان سازمان تأمین اجتماعی به کار مشغول شد و در حین ماموریت اداری توسط منافقان نیز به شهادت رسید.
وی به فعالیت های انقلابی بسیارعلاقه مند بود به همین دلیل عضو نیروهای مردمی شده بود. مرتضی چندین بار تلاش کرد تا به جبهه برود اما موفق نشد به همین دلیل مبادرت به کمک های مردمی در پشت جبهه می کرد.
همسرم مرتضی بسیار با ادب و مهربان و بسیار اهل کار و تلاش بود.
همسر این شهید در ادامه می گوید: آقا مرتضی فرزند سوم خانواده بود و ما در سال1372 با هم ازدواج کردیم. اوایل، زندگی سختی داشتیم اما خیلی به هم وابسته بودیم.
همسر شهیدم نسبت به بچه هایمان خیلی مهربان بود و به من می گفت:« تربیت فرزندان به عهده شما است. حتی اگر فرصت رسیدگی به امور منزل را ندارید من آن ها را انجام می دهم.» همیشه سفارش می کرد که بچه ها حجابشان را رعایت کنند.
بعد از شهادتش خیلی گریه می کردم؛ روزی به خوابم آمد، گفت: «چرا گریه می کنی بی تابی نکن، صبر داشته باش خدا بزرگ است.»
خداوند شر منافقین را به خودشان برگرداند که این چنین فرزندانم را از وجود نعمت پدر محروم ساخته اند.
انتهای پیام/
دیدگاه شما