به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کورنگ ،چین کشوری که زمانی زیر بار قحطی و رکود اقتصادی بود، امروز به یکی از قدرتهای اقتصادی جهان تبدیل شده است
چین چگونه از تله فقر گریخت؟» کتابی است به قلم «یوئن یوئن انگ»، رئیس آلفرد چندلر اقتصاد سیاسی در دانشگاه جان هاپکینز که روی تحلیل سیاستهای اقتصادی چین و روابط بین دولت و بازار تمرکز دارد.
اگرچه خودش اهل سنگاپور است ولی زمینه پژوهشی او آن چیزی است که علاقهمند است آن را «معجزه اقتصادی چین» بنامد و واکاوی و شناسایی ریشههای آن معجزه، یعنی نقش دولت در ترکیب دو نگاه متضاد سیاسی-اقتصادی، یعنی کاپیتالیسم و کمونیسم، برای دستیابی به این معجزه اقتصادی.
او بهشدت بر این نکته پافشاری میکند که حتی بسیاری از اقتصاددانان برنده جایزه نوبل نیز در درک آنچه در ساختار اقتصادی چین رخ داده است، راه به خطا پیمودهاند. کتاب در سال 2016 نوشته شد و در ایران از سوی محمدسعید نورینایینی به فارسی برگردان و در سال 1404 از سوی نشر نی راهی بازار کتاب شد.
اهمیت این کتاب دوسویه است؛ آموزهها و تحلیلهای بیانشده در این کتاب درباره چگونگی برخاستن چین از گرداب رکود و گرسنگی و آشنایی با راه پیمودهشده چینیها برای در دست گرفتن بازارهای جهانی از یک سو و مترجم کتاب از سویی دیگر. دکتر محمدسعید نورینایینی خود از بزرگان و صاحبنظران بخش کشاورزی در ایران است که با توجه به درک ژرفی که از ساختار کشاورزی در ایران و ریشههای ناکامیهای کشور در دست یافتن به برنامههای این بخش داشته، اقدام به برگردان آن کرده است.
او دانشآموخته مهندسی اقتصاد کشاورزی و توسعه اقتصاد بینالملل از دانشگاه تهران و دانشگاه کرنل آمریکاست که سفارت و نمایندگی دائم ایران نزد سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد و ریاست صندوق بینالمللی توسعه کشاورزی (IFAD) و برنامه جهانی غذا (WFP) را در کارنامه کاری خود دارد و در سال 1384 در بهعنوان نخستین ایرانی نامزد احراز پست مدیرکلی سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) شد.
پرده نخست؛ چالش توسعه؛ چرا توسعه در ایران نشدنی است؟
نورینایینی در مقدمه خود بر برگردان «چین چگونه از تله فقر گریخت»، کوتاه و گویا تکلیف گزارهای پرچالش به نام توسعه و ریشهها و استخوانبندیهای آن را آشکار میکند. از دید او، توسعه بر سه ستون «انسان باوری» (Humanism)، «آزادیخواهی» (Liberalism) و «دنیاگرایی» (Secularism) استوار است. او بر این نکته پافشاری میکند که این سه ستون، «اساسیترین اصول مورد پذیرش توسعهیافتهها» هستند.
در تبیین آنچه بر کشور ما از توسعه میگذرد نیز آشکارا میگوید که «در حال حاضر نهتنها پذیرش آنها -ستونهای سهگانه نامبردهشده- با معیارهای سیاسی و اجتماعی در ایران ناممکن، بلکه نمایانگر گمراهی و سزاوار سرزنش، توبیخ و تنبیه است». او تأکید میکند که در ایران، توسعه به مفهوم «تخصصی و غربی آن»، با گزارههایی مانند پیشرفت یا ترقی و رشد جایگزین شده است که از دید من -نگارنده این یادداشت- بیشتر به بازی با واژگان و از کف دادن فرصتها و سردرگمی میماند تا راهکاری جایگزین برای توسعه غربی. ما ملتی هستیم که در همه بیش از صد سال گذشته، توسعه را با پا پس زدهایم ولی در درون از شنیدن نام آن قند در دلمان آب شده است.
ما همچنان پس از سالها در این مسیر پاندولوار میان ارزشها و سنتهای شرقی-ایرانی و الگوهای توسعه غربی سرگردان و حیران ماندهایم و راه را گم کردهایم. با توجه به پیشزمینههای سهگانه برشمردهشده از سوی نورینایینی، نگاه واقعبینانه میگوید که پیشزمینههای دستیافتن به توسعه در ایران مهیا نیست و ما با وجود پرداخت هزینههای سنگین و ویرانی روزافزون طبیعت و زیرساختهای زیستی، سرگرم ناشناختهای به نام پیشرفت هستیم.
کانسارها، منابع آب و خاک و دیگر ثروتهای ملی و طبیعی ارزشمند خود را نه بهرهبرداری که بهرهکشی میکنیم، اما نه دستاوردی در سطح ملی و نه جایگاهی در سطح جهانی در صنعت و تکنولوژی و دیگر نشانههای توسعه نداریم. ما با اینکه میزبان بزرگترین و ارزشمندترین منابع طبیعی جهان هستیم، اگر هیچ پیوند و رابطه تجاری هم با هیچ کشوری نداشته باشیم، هیچ اتفاق مهمی در جهان نمیافتد!