بیانات روز گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره حمایت از رئیسجمهور و دولت، بازتاب گستردهای در رسانهها داشت و برخی جریانها تلاش کردند این سخنان را به معنای ممنوعیت نقد و سکوت در برابر عملکرد دولت تفسیر کنند. این برداشت اما با مبانی فکری رهبر انقلاب و تجربه تاریخی مواجهه ایشان با دولتها همخوانی ندارد. حمایت رهبری از دولت، همواره در چارچوب تقویت ساختار اجرایی کشور و ایجاد پشتوانه برای عبور از بحرانها بوده، نه تأیید بیچونوچرای تصمیمات و سیاستها.
رهبر انقلاب بارها در دیدارهای عمومی و خصوصی تأکید کردهاند که نقد منصفانه و دلسوزانه، یکی از مهمترین ابزارهای کمک به دولت است. در واقع، همانگونه که ایشان مسئولان را به تلاش بیشتر و هماهنگی دعوت کردند، از منتقدان نیز خواستهاند تا نقدهای خود را در مسیر اصلاح و تکمیل تصمیمات ارائه دهند. بنابراین، حمایت از رئیسجمهور پرتلاش و پیگیر، به معنای دعوت عمومی برای همیاری ملی در شرایط حساس کنونی است؛ اما این همیاری زمانی محقق میشود که نقدهای سازنده، کارشناسانه و شفاف جایگزین فضای هیجانی یا منفعلانه شود.
واقعیت این است که سکوت در برابر ضعفها و خطاها نهتنها به دولت کمک نمیکند، بلکه آن را در مسیر اشتباه تثبیت میکند. نقد منصفانه، همان حمایتی است که رهبر انقلاب بر آن تأکید دارند؛ حمایتی که دولت را متوجه اشتباهات میکند و زمینه اصلاح آنها را فراهم میسازد. اگر قرار باشد حمایت رهبری دستاویزی برای برخی چهرههای سیاسی شود تا منتقدان را به سکوت دعوت کنند، این برداشت دقیقاً برخلاف پیام محوری سخنان ایشان است.
امروز در شرایطی که دشمنان تلاش میکنند با فشارهای اقتصادی و رسانهای، کشور را درگیر چالشهای داخلی کنند، وحدت ملی و حمایت از دولت ضرورتی انکارناپذیر است. اما این وحدت، با پذیرش بیچونوچرای تصمیمات و حذف نقد حاصل نمیشود، بلکه در سایه اعتماد عمومی، شفافیت، پاسخگویی و پذیرش نقد سازنده شکل میگیرد.
دولت باید حمایت رهبر انقلاب را فرصتی برای اصلاح رویکردها و بهرهگیری از نقدهای دلسوزانه بداند، نه ابزاری برای خاموش کردن صداهای کارشناسی. در نهایت، نقد اصولی و حمایت هوشمندانه دو روی یک سکهاند؛ هر دو در کنار هم میتوانند دولت را در مسیر خدمترسانی موفقتر به مردم و کشور قرار دهند.
انتهای خبر/وحید رستمی