مدتی است که برخی از سیاستمداران و تئوریسینهای استکبار ندای تغییر رژیم (حکومت) در ایران را سرمیدهند و این انگاره در رسانههای غربی با تیراژ وسیعی در حال تکثیر است.
مارک دوبوویتز (Mark Dubowitz) از استراتژیستهای مشهور آمریکایی و مدیر اجرایی یک اندیشکده افراطی ضدایرانی طی یادداشتی هفت صفحهای برای شورای امنیت آمریکا، دلایل خود در راستای تبیین لزوم تغییر حکومت در ایران به روش مسالمت آمیز را برشمرده و تأکید کرده که با استفاده از شرایط داخلی ایران و پیروزی طیف اصلاح طلب، در فرصت پیش آمده باید این تغییر انجام پذیرد.
او سازماندهی برخی اعتراضات مدنی و ناامنیهای اجتماعی را پیشنهاد داده است!
سناتور تام کاتن (Tom Cotton) عضو کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا، در اظهارات خود بارها از تغییر رژیم (حکومت) در ایران سخن گفته و هشدار داده تا زمانی که در ایران یک حکومت دینی بر سر کار باشد، آمریکا امنیت نخواهد داشت.
نامبرده نیز برای تغییر مد نظر خویش، بر ایجاد موج نارضایتیهای عمومی تأکید میکند!
و یا رکس تیلرسون (Rex W. Tillerson) وزیر امور خارجه دولت ترامپ بهصورت علنی از عوامل داخلی ایران برای تغییر حکومت حمایت نموده و تأکید میکند: «سیاست ما در قبال ایران این است که هژمونی و استیلای ایران را عقب برانیم، توانایی آنها در تولید تسلیحات اتمی را مهار کنیم و از عناصری در داخل ایران حمایت کنیم که منجر میشود به انتقال مسالمتآمیز حکومت. و البته همانطور که میدانیم، آن عناصر حضور دارند.»
حال سؤال اصلی اینجاست که گروههای معترض داخلی که چشم امید آمریکا برای تغییر حکومت ایران به آنها دوخته شده، چه کسانی هستند؟!
به لحاظ تئوریک، برخی از مدیران ارشد اجرایی کشور، همسو با خواستههای استکبار مبنی بر تغییر حکومت و ایجاد نارضایتیهای مدنی، با ایجاد شبهههای واهی، اصل نظام ولایت فقیه را نشانه گرفته و با طرح مسائل حاشیهای در "مبنای ولایت و حکومت" تشکیک میکنند!
در حالی که:
اولا؛ مبنای حکومت (مشروعیت) از منظر اسلامی در نسبت حکومت با کمال انسانی و قرب به کمال، تعریف میشود. لازمه اصلی کمال، هدایت یافتن انسانها از طریق حکمرانی ولی الهی است.
پس مبنای حکومت، نصب ولی از سوی مالک انسانها یعنی خداوند متعال است و در دوران غیبت، ولایت فقیه -بنا به ادله عقلی و نقلی- استمرار ولایت امامان معصوم علیهمالسلام است.
ثانیا؛ ولایت امیرالمؤمنین (ع) بر مردم واقعیتی بود که مشروعیت و مبنای آن از نصب الهی حاصل شده بود.
در دوران دردناک خانهنشینی حضرت، آن حکومت مشروع فعلیت پیدا نکرد؛ ولی در آن دوران هم وجود مقدس علی (ع) ولی و امام بودند، اما به جهت مصلحت برتر و حفظ اسلام، سکوت کردند.
ثالثا؛ دوگانهسازی و دوقطبیسازی از مشروعیت الهی در برابر مقبولیت مردمی در نظام اسلامی ایران، موضوعی انحرافی و بلاوجه است.
تاریخ و تجربه چهل سال اخیر نشان میدهد عملا "ولایت فقیه" است که جلوی دیکتاتوری را میگیرد و حافظ رأی مردم است.
بنابراین فرصتطلبانی که از یک تحمیل تلخ به امیرالمؤمنین (کنارهگیری از حکومت) یک قاعده و دستورالعمل سیاسی ترجیحی میسازند، قطعا در مسیر غاصبان حق و حقیقت و ظالمان قدم برمیدارند.
آن موضعگیریهای خارجی با برخی از اشارههای داخلی مبنی بر نگاه خاص و غیرواقعی به جایگاه حکومت، ابهامات متعددی را ایجاد میکند که پاسخگویی به آنها، همافزایی توان تئوریسینهای استکبار با برخی از جریانهای داخلی برای ایجاد تغییرات خطرناک در بدنه نظام مردمی را نشان میدهد.
البته شایان ذکر است که مردم و نقش آنها در حکومتها، یکی از مهمترین کلیدواژههایی است که دشمنان انقلاب و تشیع در هر دوره تاریخی برای فریب افکار عمومی از آن استفاده میکنند.
و صدالبته مغزها و قلبهای سلیم معترفند که در دوره انقلاب اسلامی ایران، مردم بالاترین جایگاه را در حکومت اسلامی داشته و دارند؛ زیرا انقلاب اسلامی علت موجده نظام اسلامی بوده و حضور مردم در صحنههای مختلف بقای این انقلاب را رقم زده است.
مردم در نظام اسلامی معنابخش موفقیت و یا ناکامیهای اجتماعی هستند و این نقش مهم و حساس، نگاه حکومت اسلامی به مردم را از سایر دیدگاهها متمایز میسازد.
برای تبیین این موضوع توجه به نکات زیر ضروریست:
نکته اول) توجه داشتن حکومت اسلامی به مردمسالاری بهمعنای واقعی؛ با این دیدگاه نقش اصیل مردم در حکومت بروز و ظهور پیدا میکند و دو نظریه و جریان «نگرش متحجرانه و تفکر متجددانه» نسبت به جایگاه مردم در حکومت را تعدیل مینماید.
نکته دوم) نگرش پیوسته به نقش مردم در حکومت اسلامی، در مقابل نگرشهای گسسته به نقش مردم (گسست تاریخی - گسست اجتماعی - گسست تحلیلی و عمقی)
نکته سوم) نگاه تکاملی به نقش مردم در حکومت اسلامی؛ در این نگاه، سطح مردمسالاری دینی همواره قابل ارتقا به سطوح بالاتر است؛ البته نه بهمعنای نفی سطوح گذشته
نکته چهارم) توجه به انگارهسازی جهانی اندیشه مردمسالاری دینی؛ در این اندیشه، مردمسالاری یک الگوی جهانی است که میتواند در کشورهای گوناگون به اقتضای شرائط، با شیوهها و شکلهای گوناگون تحقق یابد.
نکته پنجم) نگاه عینی-راهبردی در مردمسالاری دینی؛ در این نگاه، سیاستها و خط مشیهای کلان سیاسی حکومت و اقدامات اجرایی با حضور پررنگ مردم ترسیم و اجرا میشود.
منابع:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%DA%A9%D8%B3_%D8%AA%DB%8C%D9%84%D8%B...
http://www.bbc.com/persian/iran-40283369
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=36683
http://farsi.khamenei.ir/keyword-content?id=1103
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D9%85_%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D9%86
http://www.politico.com/story/2017/06/25/trump-iran-foreign-policy-regim...
http://thehill.com/homenews/senate/339392-cotton-us-policy-should-be-reg...
http://www.washingtoninstitute.org/fikraforum/view/preparing-for-regime-...
http://www.newsweek.com/tillerson-lets-slip-he-wants-regime-change-iran-...
https://t.me/Tabyin114
https://t.me/tabyin14